۱۳۹۱ خرداد ۱۲, جمعه

چه سال های سیاهی ....

روزهای بعد از انتخابات 88 که دستگیری بچه ها به اوج خود رسید ، در دل خندیدم و گفتم : این ها چی فکر می کنند؟ عمر این حبس ها مگر جند روز می تواند باشد؟
حکم بچه ها که صادر شد و دوسال و سه سال و پنج سال و ده سال قرائت شد ، پوزخند زدم و گفتم : اووووووه ، این همه سال ؟ چه خیال باطلی ؟ این ها واقعا با خود چه فکری کرده اند؟
حالا که بعد از این همه روز اتلاف عمر جوانی بچه ها پشت میله ها ، دوران حبس شان یکی یکی به سر می آید  و هر روز یکی شان تحت عنوان پایان دوره ی حبس دو ساله و سه ساله و ... آزاد می شوند، این بار اما بی هیچ خنده و پوزخند و تمسخری ، برای لحظه های از دست رفته ی آزادانه زیستن هاشان افسوس می خورم و با خود فکر می کنم : خدایا چرا باید عمر استبداد این چنین دراز باشد ؟ چرا ؟؟؟


* عاطفه نبوی هم آزاد شد .

۲ نظر:

Unknown گفت...

استبداد از عمر ما کم می کند که عمرش چنین بلند است

جيم انور گفت...

باورش سخته که یه همین راحتی سه سال گذشت. سه سالی که معنی اش را خانواده های داغدار می دانند و چشم انتظاران به فردا