دخترک ِ شیرین زبان و خوشمزه ای است و با وجود آن
که تنها هفت سال دارد و تازه امسال رفته است کلاس اول ، اما سریال های فارسی 1 را
از سیر تا پیاز می بیند و مثل بلبل برای همه تعریف می کند.
مدیرِمدرسه ، یکی از والدینش را خواسته وبه پدرش
که رفته بوده، حسابی تذکر داده ، اول اینکه آقا ، اصلا داشتن ماهواره قباحت دارد
و از خانواده ی محترمی مانند شما بعید است
که چنین نمادی از تهاجم فرهنگی را به خانه تان راه داده اید و دوم اینکه ، حداقل
نگذارید بچه های تان پای آن بنشینند که چنین است و چنان و در مضرات آن ساعتی داد ِ سخن داده.
می گوید : شوهرم خودش را زده به کوچه ی علی چپ و گفته خانوم من که صبح تا شب سر کارم و از بچه ها خبر ندارم ، اما چند بار دیده ام که فقط عروسک پارچه ای می دیده اند.
خانم مدیر پریده وسط حرفش و بی هوا گفته : آقا ،
اون که خیلی وقته تموم شده.
شوهرش می گفته : ماندم چکار کنم ، بخندم ، ابراز
تعجب کنم ، اعتراض کنم ، مچش را بگیرم ، سر به سرش بگذارم ، داد سخن از بی
ملاحظه گی بعضی ها دهم و یا ......
آرام سرش را انداخته پایین و به روی خانوم مدیر
مبادی اخلاق و آداب هم نیاورده که ، او از کجا خبر دارد؟؟؟؟
۱ نظر:
ظاهرا انگار مرگ خوبه برای همسایه!
ارسال یک نظر