۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

ژاپن اسلامی .......


گزارش توجیهی تهیه کرده اند از بروز مشکلات ناشی از بارش باران و برف هفته ی گذشته تهران . نوشته اند در محدوده ی مرکزی شهر و بازار بزرگ ، زمان رفع مشکلات بیشتر بوده بخاطر چه و چه و چه . و از جمله این که به دلیل ترافیک سنگین این محدوده ، تردد ماشین های حوادث در آن ناحیه با مشکل روبرو بوده است و توضیح داده اند که هر چند شرکت مجهز به اکیپ های موتورسوار جهت رفع مشکلات می باشد اما از آن جایی که برای افراد موتورسوار، بارانی و لباس گرم تدارک دیده نشده بوده ، در نتیجه به محل اعزام نشده اند.

به قول ابراهیم رها در ستون بیانیه ی روزنامه اعتمادِ مرحوم :
- ما حمایت می کنیم از موتورسوارانی که به دلیل عدم امنیت شغلی ، حقوق کم ،عدم حمایت درست بیمه های درمانی و نداشتن انگیزه ی کافی در اثر پایمال شدن حقوق حقه در تمامی دوران کاری ، سرما نخوردن را ترجیح داده اند به رفع حوادث و مشکلات پدید آمده.
- ما حمایت می کنیم از پیمانکار و مسئول ِ واحد های ذیربط که با تهیه گزارشی محکم و مستدل و دندان شکن ، مشت محکمی می زنند به دهان مردمی که ساعت ها در چاله چوله های حوادث دست و پا می زنند و می شکنند دندان هر آن کس را که بپرسد چرا؟

- و دست آخر، ما حمایت می کنیم از برف و باران که کار خودش را می کند وهیچ هم کار ندارد به بارانی داشتن یا نداشتن موتورسواران ما.

به همکارم می گویم یادت هست گزارش های ارسالی خبرگزاری ها از روزهای بعد از زلزله و سونامی ژاپن که خبر از تخلیه کامل شهر در محدوده ی 20 کیلومتری راکتورهای آسیب دیده نیروگاه اتمی می داد و می گفت پنجاه نفر از دانشمندان ، مهندسین و کارگران نیروگاه فوکوشیما، همچنان در محل حادثه حاضر هستند وتلاش می کنند که آبهای رادیواکتیو شده را از ساختمان راکتور تخلیه نمایند تا بتوانند به تعمیر سیستم های خنک کننده بپردازند . 
یادت هست که درخبرها آمده بود گاهی شدت تشعشع آن قدر بالا بوده که حضور افراد به مدت طولانی را غیر ممکن می ساخته و این افراد مجبور می شده اند هر سه ساعت یک بار جای شان را با گروه جدیدی تعویض نمایند تا از سوزش پوست شان جلوگیری شود.
زلزله ! سونامی ! مواد رادیو اکتیویته ! .... 
باران ؟ برف ؟ لابد کمی هم صدای زوزه ی باد.
خُب ترس دارد والله .
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، از وقتی این گزارش مبسوط را خوانده ام، مصمم تر شده ام که درهر نهضت و کمپین و صفحه فیسبوکی و گروه و دسته و ..... که مخالف جنگ و حمله نظامی به ایران هستند حضور فعال داشته باشم. با این مدیریت قوی و افراد فداکار و از جان گذشته  که ما داریم ، اگر خدای ناکرده اتفاقی در این مملکت بیفتد تکلیف این مردم با کرام الکاتبین خواهد بود. این را جدی جدی جدی جدی می گویم . من که از دیروز نه ترس جنگ ، که ترس ناهماهنگی ها و بی نظمی ها و هرکی به هرکی بودن ها و ... بدجوری افتاده است به جانم . شما را نمی دانم .



۱ نظر:

Unknown گفت...

هفته پیش با کسی آشنا شدم که توی آتش نشانی استان تهران کار می کرد. خیلی برام جالب بود. با اینکه هوا داشت میبارید و تقریبا خیلی های حس خوبی داشتند و خوشحال بودن، این آقا ناراحت بود. پرسیدم ازش گفت. بارون که میباره کار ما در میاد. (ترجمه اصطلاح ترکی)باید زیر پل های زیرگذرو خالی کنیم و .......
دلم براش سوخت.