۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

حکمت یا رحمت ، کدامیک ؟؟؟؟

 خدایا ، من که خیلی وقت ها از کارهایت سردرنیاوردم وحکمت خیلی از کارهایت را درنیافتم وخیلی مواقع فقط خودم را متقاعد کردم که به راحتی از کنار آن چه درک نکردم بگذرم و شاید بعد از روزها و ماه ها وسال ها، حتی فراموششان کنم ،چرا، هیچوقت نتوانستم دلیل دو اتفاق بزرگ را بفهمم و حکمتش را دریابم و به راحتی از کنارشان بگذرم و یا فراموششان کنم؟
دو اتفاقی که هنوزهم یکی بعد از 31 سال و دیگری بعد از 2 سال ،چون یک علامت سوال بزرگ در ذهنم نقش بسته است وچون معمایی ناگشودنی ، اندیشه ام را به بازی گرفته است .
دو حادثه ای که یک جورهایی بسیار هم به هم شباهت دارند ، با آدم های مشابه و رفتار مشابه و زمان وقوع مشابه. 
خدایا ، خودت بگو : یک، حکمت درگذشت آیت الله طالقانی آن سید عمامه سیاه، درست در اوج روزهای اختلافات اولیه انقلاب ، که اگر می ماند شاید خیلی چیزها عوض می شد و خیلی از مسائل پیش نمی آمد و خیلی ازجنایات حادث نمی شد و خیلی ها که حالا دیگر جز یادی از آن ها نمانده ، می ماندند و خیلی خیلی چیز دیگر، چه بود. و دو ،حکمت درگذشت آیت الله منتظری  آن شیخ سپید جامه ، درست در روزهای اوج جنبش سبز ودرگیری ها، که اگر می ماند شاید باز هم خیلی چیزها عوض می شد و خیلی از مسائل پیش نمی آمد و خیلی از جنایات حادث نمی شد و خیلی ها که حالا دیگر جز یادی از آن ها نمانده ، می ماندند و خیلی خیلی چیز دیگر، چه بود .
زبانم لال ، اما، آیا اصلا حکمتی در کار بود ؟؟؟؟؟
...........................
پ ن : امروز سالروز درگذشت پیر نستوه و مبارز خستگی ناپذیر وسربلند ، طالقانی بزرگوار بود . یاد و خاطره اش گرامی باد.
پ ن : پدر همیشه می گوید:حکمت درگذشت پدربزرگم درست درروزهای اولیه ی پیروزی انقلاب (تابستان 58) این بوده که خدا نخواسته بماند تا آن چه برسراعتقادات و اسلام مردم می آورند را ببیند، که تاب و تحملش را نداشته و بسیار عذاب می کشیده است و این رحمت بوده است نه حکمت. و من امیدوارم که حکمت رفتن این دو بزرگوارهم رحمت بوده باشد. امیدوارم.

هیچ نظری موجود نیست: