۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

گناهان کبیره ...

آن زمان ها که ننه جان آمده بود خانه ی ما که از من و خواهرم مراقبت کند، وقتی مادرم سرکار بود، خیلی هم سنش بالا نبود. اما کار سخت در مزرعه ورنج روزگار و مهاجرت ناخواسته به شهر، چنان خطی ازچین و چروک کشیده بود برچهره اش، تو گویی بیش از هفتاد سال عمر داشته باشد. از ننه جان به یقین می توان به عنوان اولین معلم کودکی من و خواهرم یاد کرد درآموزش دین و دینداری، که به زیبایی توانست از چهره ی مهربان و رحمان و رحیم خداوند، برای مان چهره ای بسازد قاسم الجبارین. از نگاه او، نه غمِ شکم گرسنه فرزندان قدونیم قدش که با بیکاری و ولنگاری شوهرش، تمام مسئولیت آنها به گردنِ او بود، غم بود ونه، نداری و بی خانمانی وبیماری دختر بزرگترش که در 9 سالگی شوهرش داده بودند به یک معتاد بی سروپا. تمام هَمّ و غَمّ او، ارشاد زن همسایه بود به جرم دوتارِموی بیرون افتاده از گوشه ی چادرش، که قرار بود درآن دنیا از هرکدامشان ده مار آویزان شود به تاوان این گناه نابخشودنی. از نگاه او، ما که آن روزها هنوز تلویزیون های سیاه و سفید مبله شاوب لورنس، هم خانه مان نشده بود وبرای دیدن کارتون های شِزم و آکومن و بَت من و سوپرمن، می رفتیم خانه ی عمه جان و آن جا، ناغافل زنان بی حجاب و مردان جلف را می دیدیم در حال رقص و آواز، می بایست تاوان سنگینی بپردازیم درجهنم خداوند با کُنده های نیم سوز داغ. از نگاه او، تنها رقاصه ی شهررا ازناخن های قرمزِ پاهایش آویزان می کردند در قعر جهنم ونوک موهای بلند فرفری اش می رسید به شراره های آتش زیر پایش و گُر می گرفت و می سوخت و تمامی آن موهای زیبا دود می شد ومی رفت هوا. از نگاه او، اگر ناخن ها یا دندان شیری لق شده وافتاده مان را چال نمی کردیم در باغچه یا لای جرز دیوارهای کاهگلی مسیر خانه تا مدرسه، روز جواب ، ناخن ها و دندان های مان لب می گشودند در محضر خداوندگار به شکایت و بازخواست مان می کردند وحاکمان عادل درگاه هم، حکم به محکومیت ما می دادند و کمترین مجازات ما، دست و پا زدن بود در آتش سوزان .
آن روزها نه ما سواد درست و حسابی داشتیم و نه بزرگترهای مان حال و حوصله این حرف ها را، که لیست گناهان کبیره ی این ننه جان ما را به نگارش درآورند و کتاب ها بنویسند از ریزودرشت آن ها. هر چند گستره ی گناهان کرده و ناکرده ی ننه خانوم آن قدر وسیع بود وبی انتها، که در هیچ کتاب و دفتری نمی گنجید.
حالا،روزنامه ها تیتر می زنند که، آقای جنتی گفته : تائید یا رد صلاحیت بی جا گناه است.(+) هر چه به ذهن فراموش کارم فشارمی آورم که آیا این گناه هم درلیست گناهان ننه جان بوده یا نه و اگر بوده عقوبتش چیست ؟ چیزی به خاطر نمی آورم . احتمالا، دایره ی گناهان کرده ی این برادر بزرگوار بسیار بزرگتر از لیست ننه جان ما باشد. انشاء الله که این طور نباشد احتمالا !!!!!

هیچ نظری موجود نیست: