۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

و من این روزها، پیرانه سر جوانی می کنم......

 
شمارش سال ، برای کودکی هامان بود که عجولانه می تاختیم برای جوان شدن ها.
شمارش ماه ، برای جوانی هامان بود که عجولانه می تاختیم برای مادر شدن ها و پدر شدن ها.
شمارش روز، برای میان سالی مان است که عجولانه می تازیم برای رسیدن به جلسات مدرسه و کلاس های کنکور بچه ها.
وشمارش ساعت، برای سال های آسودگی خواهد بود که دیگر بنشینیم و با صبر و حوصله بخندیم به شمارش این همه سال و ماه و  روز و این همه عجله.
این روزها، روز می شمارم نه برای رسیدن به جلسات و کنکورها، که برای رسیدن به آرامش و آسودگی فرداها.
و امروز، در آستانه ی چهل وهفت سالگی، نگاهم به دیروز، می نشاند لبخند رضایتی از کودکی ها و جوانی ها و میان سالی ام ، که دوستش داشته ام فراوان.
یادش بخیر، چه بسیار کودکی ها کرده ام با کودک درونم و چه بسیار جوانی ها کرده ام  با جوان سرکش و شرورِغرورم و چه بسیار میان سالی می کنم با لحظه لحظه ی زندگی محبوبم.
                                                                من این روزها جوانی می کنم میان سالی را .

۵ نظر:

لی گفت...

سلام
تولدتون بود ؟
شما هم مردادی هستید ؟
تولدتون مبارک .

Unknown گفت...

به به... به سلامتی. هم چهل خیلی خوبه و هم هفت!
امیدوارم سال بی نظیری پیش رو داشته باشی.
مبارک باشه.

MHMD Moeini گفت...

پاینده و همیشه پوینده باشید ... تولدتان مبارک :)

پیرفرزانه گفت...

لی عزیز ممنون . بله من هم مردادی هستم البته با اجازه شما.
فسانه مهربان و نازنین ، متشکر . این پیام دو عدد چهل و هفت بسیار به دلم نشست . به فال نیک می گیرمش و به نیت نفس گرم و انرژی مثبت تو امدوارم سال خوبی برای همه ما باشد.
محمد گرامی ، ممنون از لطف همواره و همیشگی شما .

لی گفت...

چون خودمم مردادی بودم گفتم .
:)