۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

درد ما گرسنگی نیست ، انسان است ...



پای اینترنت شرکت نشسته ام ودارم خبرهای مربوط به اعتصاب غذا را می خوانم. بیانیه هاوتقاضاهای گروه های مختلف مطبوعاتی،جامعه پزشکی،اساتیدعلمی وفعالان سیاسی وافراد صاحب نامی چون محمد خاتمی وآیت الله بیات زنجانی وفرزندان آقایان موسوی و کروبی وانجمن فلان و جمعیت بهمان را که درخواست پایان اعتصاب غذا و حفظ جان و سلامتی عزیزان دربند را دارند ویادآوری این که وجود نازنین این عزیزان برای روزهای بعد از پیروزی چقدرمی تواند مفید باشد.
نظرات و تجربیات مختلف افراد موافق ومخالف اعتصاب را می خوانم که بعضی هاشان مثل آقای نوری زاد تجربه ی مشابهی نیز داشته اند واینکه چگونه 12 نفر می شود 19 نفروچگونه ایرانیان خارج ازکشورمی خواهند با شرکت در برنامه های اعتراضی کمپین سبز در روز شنبه 25 ژوئن در 25 شهر دنیا،و با حمل نماد های سیاه، صدای فریاد واعتراض این زندانیان سرافراز را از قعر زندان های ایران به گوش جهانیان برسانند وحمایت قاطع خود را از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اعلام کنند.
در ادامه به یک مطلب کاملا علمی می رسم  درخصوص این که بعد از چند روز گرسنگی،چه اتفاقی برای بدن می افتد و چگونگی  زنده بودن افراد در این فرایند را توضیح می دهد : که بدن در واقع "خود" را مصرف می کند. که پس از حدود سه روز، کبد شروع به شکستن چربی های بدن می کند. که بدن برای جبران این واکنش، متابولیسم خود را کند می کند، ولی پس از حدود سه هفته ناگزیر می شود ماهیچه ها و اندام های حیاتی خود را برای کسب انرژی بکاود ومصرف کند. که به تدریج پوست بدن مومی شکل می شود و بدن از خود بویی ترش متصاعد می کند و نفس بوی شیرینی همچون بوی گلابی می گیرد. 
که مرگ شخص درپی بی آبی، تحلیل بدن واز کار افتادن دردناک اندام های درونی و بیش ازهر چیز کلیه ها و کبد فرا می رسد.
همینطور که هی می خوانم وهی چشمهایم بیشتر سیاهی می رود وضربان قلبم تندترمی زند وچهره ام سرخ ترمی شود ودهانم خشک ترمی گردد وروحم آزرده ترمی شود وتنم مچاله تر. ناگهان از بالای مونیتورش سربلند می کند ومی پرسد: راستی، دیگر این برنامه را پخش نمی کنند یا ساعتش عوض شده؟
سوزن نگاهم را گیج و منگ می دوزم درچشمانش وبا رنج نشسته دربغض فروخورده ام ، می پرسم : کدام برنامه را؟
آرام و با چهره ای خونسرد می گوید: بفرمائید شام را !!!

هیچ نظری موجود نیست: