۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

رئیس جمهور آینده ......

می گویم : پسرم یه نقاشی بکش ، ببینم .
همانطور که با تیله ی چشمانش در گوشه و کنار خانه، دنبال شیطنت می گردد و این پا و آن پا می کند، می گوید: خاله، چی بکشم؟
می گویم : دو تا گل خوشگل بکش.یک حوض پرازماهی های قرمز. یک خورشید خانوم مو طلایی و یک کوه بلند.
مداد رنگی هایش را ولو می کند کف اتاق و مشغول می شود.
یک کوه کشیده بلند ِ بلند ، سر به فلک اما سیاه ِسیاه . برای خورشیدش یک سبیل گذاشته چخماقی . روی حوضش ماهی های قرمزِ مرده ولو شده اند درهر طرف. دو تا گل هم کشیده با دو شمشیر بُران و تیز دردست ، درحال جنگیدن با هم.
در حالی که تعجب کرده ام از این تصویر سازی خشن ، لبخندی می زنم ومی گویم : چه نقاشی قشنگی، کی یادت داده؟
با حرص می گوید:هیچ هم قشنگ نیست. هروقت اینو می کشم، مامان و بابا دعوایم می کنند. الان هم می خواستم لج شما را دربیاورم .

هیچ نظری موجود نیست: