۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

بی حیایی هم حدی دارد.

واه واه مادر ، امان از این همه بی آبرویی. اون وقت ها،مردم حجب و حیایی داشتند. خجالت سرشان می شد ، شرم می فهمیدند.  باباجان ، یک تکه پارچه ای ، ملافه ای ، چادر پاره ای ، چیزی بیندازید رویش تا چشم نامحرم نیفتد به رخسارش . لابد سرتان درد می کند برای پلیس و کلانتری و پرونده و تعهد و سرگردانی . انگار نه انگار، دوره ، دوره ی آخرالزمان است ، خدا به دور .
حاج خانوم دارد در مورد دیش های ماهواره ای که همینطور لخت وعریان نشسته اند در بالکن خانه ی همسایه رو به خدا و دست به مناجات ، صحبت می کند. نگران ناموس شان نیست .

هیچ نظری موجود نیست: