۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

خدمت پنهان ، خیانت آشکار ، یا بالعکس ، کدامیک ؟؟؟

در طول عمر 45 ساله اش ، تقریبا می شود گفت تمام شغل های فرهنگی را تجربه کرده است . از شاگرد کتابفروشی و کنترلچی سینما بودن در 15 سالگی گرفته تا مسئول آرشیو و روابط عمومی در 25 سالگی ومسئول بخش تحریریه و جانشین سردبیری  یک نشریه وزین در 40 سالگی . مدیر توانایی است و همه متفق القولند که در کارش بسیار موفق است ، هر چند بسیار جدی است و تا حدود زیادی خشن و البته در عین حال جذاب .
از طریق دوستی به شخصی در یک وزارتخانه معرفی شده است برای انجام یک پروژه فرهنگی . رفته است به نزد آن آقا و طرف به حرمت آن  دوست ، کلی تحویلش گرفته است . می گوید : رزومه ی کاری ام را که می گفتم چهره ی آقا  دیدنی بود.
- دریافت لوح تقدیراز آقای هاشمی رفسنجانی،رئیس جمهور وقت آن روز ویکی از خواص بی بصیرت امروز در جشنواره .......
- دریافت لوح تقدیر از آقای مهاجرانی ، وزیر ارشاد وقت آن روز و خودفروخته و ایادی استکبار فراری امروز در همایش .......
- دریافت نشان لیاقت از آقای خاتمی ، رئیس جمهور وقت آن روز و یکی از سران فتنه ی امروز .
- دریافت لوح تقدیر جهت انجام پروژه فرهنگی ............ در دوره سازندگی آن زمان و دوره چپاول اقتصادی به تعبیر این زمان.
- دریافت لوح سپاس جهت برگزاری مراسم ...... به نحو احسن و شایسته در دوره ی اصلاحات آن روز و دوره ی انحرافات دینی و اخلاقی به تعبیر اینان .
- همکاری نزدیک با نشریات پر تیراژ و متین ........و........و.......و...... آن زمان و نشریات مبتذل و سخیف توقیفی این زمان.
- برگزاری جشن بزرگ .......... برای نشریه وزین ........... آن روزها ، و نشریه لغو امتیاز شده و درعزا مانده ی این روزها .
- برگزاری مراسم گرامیداشت بزرگ مرد تاریخ سینمای آن روزهاومحروم ازفعالیت های هنری وفرهنگی 20 ساله ی این روزها.
- مسئولیت برگزاری جشن .........هفته نامه ی وزین ......... با حضور آقای خاتمی رئیس جمهور اسبق ومردم همیشه در صحنه و جوانان وفرزندان پرشور انقلابی آن روزها و خس و خاشاک این روزها.
وقتی صحبت هایش تمام شده، آقای مسئول لابد به حرمت آن دوست مشترک چیزی نگفته، اما از چهره اش کاملا پیدا بوده که با خود می گوید: حالا من با این جرثومه ی فساد و فتنه چه کنم ؟؟؟ عجب کاری کردم برای انجام این پروژه تقاضای معرفی یک مدیر لایق و کاردان نمودم . در رودربایستی دوست مشترک ،به او نه نمی گویند، اما یک جورهایی از سر بازش می کنند. گفته اند چند پروژه در خصوص مهدویت و ظهور و ....... تعریف کن و بیاور تا در صورت تائید مدیران بالادستی ، کار را شروع کنیم .
سری به تاسف تکان می دهد و می گوید : امکان نداشت که بتوانند نخودهایی سیاه تراز این پیدا کنند ومرا دنبالش بفرستند. واقعا جای تاسف است که لوح های تقدیر و افتخارات خدمت گزاری یک فرد برای میهنش در دوره های گذشته، مایه شرمساری و سرافکندگی در دوره های بعد به حساب آید. وای به حال این مملکت با این طرز تفکر مسئولانش . برای همین است که هیچوقت به هیج جا نمی رسیم .
راست می گوید . خیلی هم راست می گوید.برای همین است که .........

۲ نظر:

جيم انور گفت...

نخود سیاه کدومه مگه همین مستند ظهور رو کی ساخته؟ لابد یه مدیر توانا!
این رزومه هم از اول باعث دردسر بوده منتها آن موقع ماه پشت ابر بود. حالا دیگه بصیرت دار شده ایم.
والااااا

چرک‌نویسی در زمهریر گفت...

وقتی اینجا هیچ چیز بر اساس قاعده و قانون نیست و هر کس که به تخت می نشنیدن ما بقی را فراموش می‌کند چه می‌شود گفت.....