۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

ما ....؟ تحریم .....؟.نه ..... !!!

 
موقع رفتن بعد از پنج ساعت پرواز نشسته اند در یک کشور اروپایی و بعد از یک توقف کوتاه ، رفته اند به نیویورک. موقع برگشتن از نیویورک آمده اند به همان کشور اروپایی و بعد از یک توقف نسبتا طولانی ، برگشته اند به ایران، البته بعد از هفت ساعت. اولش که اعلام شده مدت پرواز هفت ساعت است به جای پنج ساعت ، کنجکاو شده اند و علتش را از سر مهماندار پرسیده اند. گفته است : به دلیل تحریم اتحادیه اروپا ، باید به یک کشور دیگر برویم برای سوخت گیری . در مجارستان هواپیما نشسته است برای تهیه بنزین . اعلام کرده اند هنگام سوخت گیری باید حتما کمربندها باز باشد . مهمانداران تک به تک مسافران را چک می کرده اند برای نبستن کمربند و می گفته اند حتی اگر یک نفر هم کمربندش بسته باشد، بهانه می کنند و سوخت نمی دهند. کمی که می گذرد چند نفر حوصله شان سر می رود و یا بچه کوچکشان هوس راه رفتن به سرش می زند یا پاهای آویزانشان ورم می کند، که شروع می کنند به تردد داخل هواپیما. مهماندارها هشدار می دهند که شلوغ نکنید وگرنه سوخت نمی دهند. آخر سر هم همان سر مهماندار مهربان به آن ها توضیح می دهد که باید حتما پول سوخت را بصورت نقد و همان جا پرداخت کنند و حواله و چک و اعتبار بانکی هم نمی پذیرند مطلقا .
می پرسم : عزت ایرانی توی هواپیمای شما نبود؟
تبسم تلخی می نشیند روی لبهایش و می گوید : نه ، او با هواپیمای شخصی اش این ور و آنور می رود.