حقارت اگر چه طعم تلخی دارد ، اما نه رنگ دارد و نه بو .
حقارت اگر چه درد فراوان دارد ، اما نه زخم دارد و نه خون.
برای همین هم، حقیر وقتی تلخی درد را می چشد که دیگر کار از کار گذشته باشد، و وقتی رنگ زخم را می بیند که خون و چرک تمام وجودش را آکنده باشد .
حقیر شاید از درد و زخم و چرک نمیرد، اما هر روز هزاران بار از تحقیرِحقارت خواهد مرد. هزاران بار.
.
چه خوش گفت آن میر روشن بین که :
… "..... مسئله مردم قطعا این نیست که
فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله آنها این است که به یک ملت بــزرگ بزرگی فروخته
میشود. آن چیزی که مــردم را عصبانی میکند و به واکنش وا میدارد آن است که به
صریحترین لهجه بـــــــــــــــــــزرگـــــــــی آنان انکار میشود ."
" فرازهایی از بیانیه شانزدهم "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر