سراز پا نمی شناسد و
با هیجان می گوید: می دانی چه شده ؟
می پرسم : چه ؟
صدایش از شوق می لرزد و می گوید: جمعي از دانش آموختگان دانشگاه صنعتي اصفهان، به اتفاق كاري كرده اند كارستان. مدرسه ساخته اند .
در يك جمع مجازي ، يك مدرسه واقعي ساخته اند.
با فيس بوك مدرسه ساخته اند، مدرسه فيس بوكي" ساخته اند. می دانی مدرسه فیس بوکی یعنی چه ؟
در زمانه وانفسايي كه كسي به فكر كسي نيست ، آنها براي بچههايي كه حتي آنها را نمي شناسند كاري كرده اند كه ارزش آن به راحتي قابل بيان نيست. تصور تغيير عظيمي كه يك مدرسه در يك نقطه دورافتاده از كشور ايجاد مي كند، كار سادهاي نيست.
از سويي ديگر، اين حركت نشان داده كه چه انرژي و تواني در يك اجتماع – هرچند كوچك – نهفته است. اميدوارم قدر اين با هم بودن و اتفاق را بدانيم و اين حركت را سرآغاز حركتهاي جديتر و مؤثرتر قراردهيم.
برخلاف تصور حاکم در جامعه از اکثر خیرین مدرسه ساز که تصویر پیرمردان و پیرزنانی است که کارشان دیگر با این دنیا تمام شده است و مانده است آخرت شان که برای آن فکری بکنند ، او مهندس جوان مدرسه سازی است که اتفاقا همان قدر که به دنیای مادی زیبای خود و خانواده اش می اندیشد ، خواهان مواهب دنیوی برای همه ی مردمان کشورش نیز هست.
می گوید: خودت خوب می دانی که من تاكنون در جريان ساخت تعداد زيادي مدرسه كه توسط نيكانديشان (خيرين) ساخته شدهاست، بودهام . اما تا به حال عمليات عقد قرارداد و شروع ساخت هيچيك از آنها با اين سرعت انجام نشده بود. شايد به اين دليل است كه در ساخت هيچكدام از آنها نيز تاكنون اين تعداد انسان نيكانديش مشاركت نداشته اند. شايد اين هم نشانهايست از قدرت جمع و نشاندهنده برتري يك پويش جمعي نسبت به حركتهاي فردي است .
چه خوب است که قدر خودمان را بدانيم و ارزش همفكري، همياري وهمكاري مشترك را دست كم نگيريم.
می گویم : این را می گویند " پوییدن راه سبز امید " .
خنده چون گلی می شکفد در چهره ی مهربانش و گویی که کشف جدیدی کرده است ، با خود زمزمه می کند : "راه سبز امید"!
آفرین ، همین است ، راست می گویی، اسم مدرسه را همین می گذاریم.
می دانم که اجازه نخواهند داد، اما حتی با تصور تابلویی با نام
می پرسم : چه ؟
صدایش از شوق می لرزد و می گوید: جمعي از دانش آموختگان دانشگاه صنعتي اصفهان، به اتفاق كاري كرده اند كارستان. مدرسه ساخته اند .
در يك جمع مجازي ، يك مدرسه واقعي ساخته اند.
با فيس بوك مدرسه ساخته اند، مدرسه فيس بوكي" ساخته اند. می دانی مدرسه فیس بوکی یعنی چه ؟
در زمانه وانفسايي كه كسي به فكر كسي نيست ، آنها براي بچههايي كه حتي آنها را نمي شناسند كاري كرده اند كه ارزش آن به راحتي قابل بيان نيست. تصور تغيير عظيمي كه يك مدرسه در يك نقطه دورافتاده از كشور ايجاد مي كند، كار سادهاي نيست.
از سويي ديگر، اين حركت نشان داده كه چه انرژي و تواني در يك اجتماع – هرچند كوچك – نهفته است. اميدوارم قدر اين با هم بودن و اتفاق را بدانيم و اين حركت را سرآغاز حركتهاي جديتر و مؤثرتر قراردهيم.
برخلاف تصور حاکم در جامعه از اکثر خیرین مدرسه ساز که تصویر پیرمردان و پیرزنانی است که کارشان دیگر با این دنیا تمام شده است و مانده است آخرت شان که برای آن فکری بکنند ، او مهندس جوان مدرسه سازی است که اتفاقا همان قدر که به دنیای مادی زیبای خود و خانواده اش می اندیشد ، خواهان مواهب دنیوی برای همه ی مردمان کشورش نیز هست.
می گوید: خودت خوب می دانی که من تاكنون در جريان ساخت تعداد زيادي مدرسه كه توسط نيكانديشان (خيرين) ساخته شدهاست، بودهام . اما تا به حال عمليات عقد قرارداد و شروع ساخت هيچيك از آنها با اين سرعت انجام نشده بود. شايد به اين دليل است كه در ساخت هيچكدام از آنها نيز تاكنون اين تعداد انسان نيكانديش مشاركت نداشته اند. شايد اين هم نشانهايست از قدرت جمع و نشاندهنده برتري يك پويش جمعي نسبت به حركتهاي فردي است .
چه خوب است که قدر خودمان را بدانيم و ارزش همفكري، همياري وهمكاري مشترك را دست كم نگيريم.
می گویم : این را می گویند " پوییدن راه سبز امید " .
خنده چون گلی می شکفد در چهره ی مهربانش و گویی که کشف جدیدی کرده است ، با خود زمزمه می کند : "راه سبز امید"!
آفرین ، همین است ، راست می گویی، اسم مدرسه را همین می گذاریم.
می دانم که اجازه نخواهند داد، اما حتی با تصور تابلویی با نام
دبستان " راه سبز امید "
تاسیس سال 1391
بر سردرِ مدرسه ای در یک منطقه ی محروم، لبخند است که می نشیند در برق چشمانم و قند است که آب می شود در گوشه ی دلم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر