۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

جنگ ؟ آزادی ؟ اتحاد ؟ استبداد ؟؟؟؟؟


راست است که ما ایرانی ها آشفته حالیم و آشفته راییم و آشفته فکریم و آشفته گفتار و آشفته کردار.
راست است که ما ایرانی ها بلاتکلیفیم و سرگردان .
راست است که ما ایرانی ها وضعیت مان نامعلوم است و تکلیف مان حتی با خودمان هم روشن نیست ، که چه می خواهیم آیا.
اما از همه راست تر این است که همه مان به یک چیز سخت باور داریم و خوب می فهمیم . و آن اینکه، چه نمی خواهیم.
وهمین خوب فهمیدن است که آشفته تر و بلاتکلیف تر و سرگردان ترمان می کند و درگیر با خود ، چون هرگز ندانسته ایم و نمی دانیم که به جای آنچه نمی خواهیم ، چه می خواهیم .
از روشنفکر و تحصیلکرده مان بگیرید تا برسد به مردم عادی و عامی .همه ی ما فقط به نخواستن هایمان فکر می کنیم و نه به چه خواستن هایمان . 
درد بزرگی است بلاتکلیفی . خیلی بزرگ .....

۲ نظر:

Unknown گفت...

دقیقا،همینجوری است که می گویی.نمی دانیم چه می خواهیم می دانیم چه نمی خواهیم

م.ایلنان گفت...

از قضا من با برعکس اش بیشتر درگیر بوده ام. وضعیتی که طرف می داند چه می خواهد اما نمی داند په نمی خواهد. به نظر می رسد این ندانستن، از هر طرف که باشد داستان را سخت می کند.