۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

روزهای پر سوز و گداز

یک متن جانسوز نوشته ام از روزهای پراز قهر. از نبودن هایت، از کنار هم ننشستن های مان، از انگشت به دورانگشت حلقه نکردن های مان، از سر برشانه ی هم نگذاشتن های مان، ازنگاه درنگاه هم گره نخوردن های مان، از چهره از شرم حضورِهم سرخ نشدن های مان، از نوازش دست های مهربان داغ نشدن های مان، از انگشت لای موها گیرنکردن های مان، از پشت به پشت تکیه ندادن های مان، از چشم ازچشم دزدیدن های مان، از لب گزیدن های مان، از خشم لرزیدن های مان، ازپشت به هم کردن ودورشدن های مان، از پا سست نکردن های مان، از برنگشتن ها ودوباره نگاه نکردن های مان، از رفتن های مان و رفتن های مان و رفتن های مان . 
گوگل را زیرو رو می کنم به دنبال یک عکس خوب، که برساند تمام مفهوم روزهای پر از قهر را و بسوزاند دل را ، که ، کنار هم باشیم وبنشینیم وانگشت دورانگشت هم حلقه کنیم وسربرشانه ی هم بگذاریم ونگاه درنگاه هم گره زنیم وچهره درچهره تا بناگوش سرخ شویم واز نوازش دست ها داغ شویم وموشانه کنیم با انگشت های عاطفه مان وپشت به پشت تکیه کنیم و چشم ازهم ندزدیم و لب از افسوس نگزیم واز خشم نلرزیم و پشت به هم نکنیم و دور نشویم و پا سست کنیم و برگردیم و با کمند نگاه، مهار کنیم هر آن چه فاصله باشد و دوری باشد و دلتنگی ، و بازگردیم و بازگردیم و بازگردیم . 
فکر می کنید چه تصویر گویایی می نشیند بر چشمان جستجوگرمان درنازنین صفحه ی image گوگل ِعزیز :
قهر یازده روزه آقای رئیس جمهور

۴ نظر:

ندای غرب (میثم منیعی) گفت...

سلام
ای کاش برای این پست زیبا تصویر دیگری می گذاشتید به جای این سایه سیاهی که بر کشورمان افکنده شده است.
امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت باشید.

ندای غرب (میثم منیعی) گفت...

سلام
اگر قابل نوشتن در وبلاگ هست منتظر خوندنش هستیم.

جيم انور گفت...

قهر از این عظیم تر هم سراغ داری؟ قهر پدر و پسری که به خاطر دوستیشان ، یک ملت! تاوان داد و میدهد و به خاطر فهرشان نیز ...

ندای غرب (میثم منیعی) گفت...

سلام
فقط می خواستم ازتون عذرخواهی کنم، نباید می گفتم که ای کاش عکس دیگه ای می گذاشتید، چنین حقی نداشتم، ازتون عذر میخوام.