می گم مهربان این پوست تخمه ها را نریز زمین ،
خوشت می آد جای اون رفتگر شهرداری بودی که بیچاره عرق ریزان همه جا را رو جارو
می کنه و پدرش در می آد ؟
می گه : بعله ، خیلی هم خوشم می آد.
- چرا !؟
- خوب ، اگه من نریزم اون چی رو باید تمیز کنه ؟
اونوقت که از کار بیکار می شه .
- مهربان !؟
- مگه نه این که این دنیا واسه اینه که یه عده گند
بزنن و یه عده جمع کنن ؟؟؟
!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر