۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

مهربانا ...

می گم مهربان این پوست تخمه ها را نریز زمین ، خوشت می آد جای اون رفتگر شهرداری بودی که بیچاره عرق ریزان همه جا را رو جارو می کنه و پدرش در می آد ؟
می گه : بعله ، خیلی هم خوشم می آد.
- چرا !؟
- خوب ، اگه من نریزم اون چی رو باید تمیز کنه ؟ اونوقت که از کار بیکار می شه .
- مهربان !؟
- مگه نه این که این دنیا واسه اینه که یه عده گند بزنن و یه عده جمع کنن ؟؟؟

!!!!

هیچ نظری موجود نیست: